از امروز  




آدرس جديدازامروز

www.azemrooz.com


Thursday, May 22

اين بلاگ اسپات هم ما را بيچاره کرد، رفتم سراغ بلاگ اسکای با اين آدرس http://azemrooz.blogsky.com
.......................................................................................................................................


Sunday, May 18

• اسكندر مقدوني از ايران مردم سالاري آموخت

تلويزيون ژاپن فيلمي تاريخي و مستند از حمله اسكندر مقدوني به ايران تهيه و پخش کرد. در قسمتي از اين فيلم گفته شد:" اسكندر با اين ديد كه ايرانيان مردمي وحشي هستند به ايران حمله كرد . اما پس از مدتي محو فناوري و نظام مردمي ايرانيان شد و مردم سالاري را از ايران آموخت" . اين بخش از مجموعه تلويزيوني "راه تمدن" كه در سراسر ژاپن به نمايش در آمد ، به نقش ايران در توسعه و رفاه بيشتر مردم كشورهاي تحت سيطره امپراتوري هخامنشيان اشاره كرد و گفت:" ايرانيان با آن كه مصر را تسخير كرده بودند ، بر خلافت قدرت هاي پيروز ، به باورهاي مردم احترام گذاشته و آنها را در انجام رسوم خود آزاد گذاشتند".
در اين فيلم ، آثار فناوري ايران باستان از جمله قنات هايي كه با فكر ايراني در مصر ساخته شده است به نمايش در آمد و روي اين نکته تاکيد شد که پارسيان براي پيشرفت و رفاه كشورهاي مستعمره ، بدون اكراه ، نوين ترين فناوري هاي خود را به آنها منتقل مي كردند .




• خطر تخريب بلندترين بند آبي جهان

عمليات ساخت سدي جديد، بلندترين بند آبي جهان را در معرض نابودي قرار داده است. سد جديد كريت در چند متري بند قديمي کريت قرار دارد و لرزش هاي ناشي از انفجار كه براي ساختن سد جديد انجام گرفته، تاكنون خسارات زيادي را به اين بند قديمي وارد كرده است. رايزني هاي سازمان ميراث فرهنگي با وزارت نيرو و شخص وزير به جايي نرسيده است. از سوي ميراث فرهنگي، هفته پيش شكايتي تسليم مراجع قضايي شد.
بند قديم كريت در سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۵۲۳ در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است. از تاريخ ساختمان اين بند اطلاعاتي در دست نيست و بخشي از طاق آجري آن كه در پايين بند وجود دارد در ناحيه تيزه از بين رفته در نتيجه طرح كامل آن محو شده است. در كتاب هاي تاريخي روايات مختلفي در خصوص قدمت بند كريت نقل شده است. از جمله هانري گوبلو اين بنا را به دوره مغول نسبت داده است. همچنين در كتاب آب و آبياري در ايران و نگرشي بر سدهاي ايران سابقه اين بند را ۴۰۰ سال نوشته اند.
بنا به گفته اهالي بومي منطقه طبس اين بند ۷۰۰ سال قدمت دارد اما روايت مستند حكايت از تعمير اين بند در اواسط قرن پنجم هجري دارد. به طور كلي با توجه به تنوع مصالح به كار رفته و ساختار كلي بنا كه در مرحله تعمير بر روي آن انجام گرفته، مي توان استنباط كرد كه بند كريت متعلق به چند دوره زماني مختلف است. ارتفاع قسمت بيروني بند از كف رودخانه ۵۲ متر و عمق حوضچه آبگير ۲۰ متر و طول آن در قسمت تاج ۵۲ متر است.
(به نقل از روزنامه همشهری 28 ارديبهشت)




• نهضت دگما 95

سال 1995 چند کارگردان دانمارکی، قوانين کليشه ای و دست و پاگير سينما را عاملي برای عدم ارائه مناسب داستان و نظرياتشان می دانستند. آنها تا حدی به تقليد پيشگامان موج نوی فرانسه، دست به تجربه ای آنارشيستی زدند وقوانينی وضع کردند تا از آنها پيروی کنند، قوانيني که خود در حقيقت عدم رعايت ديگر قوانين بود. وينتربرگ و فون تريه از بنيان گذاران آن بودند که به نهضت دگما 95(Dogme95) معروف شد. اين کلمه در زبان دانمارکی "دومه" تلفظ شده و به به معنی تعصب می باشد.
اين دو تن مانيفستی صادر کردند که سازندگان فيلم های دگما 95 مجبور بودند برای ساخت فيلم هايشان تمام اين اصول را رعايت کنند. اين مانيفست که فقط در45 دقيقه در کپنهاگ تنظيم شده بود تحت عنوان "پيمان پاکی" صادر شد.
1- فيلمبرداری بايد در محل واقعی انجام شود. طراحی صحنه نبايد صورت گيرد و هيچ وسيله اضافی را نبايد به محل فيلمبرداری آورد بلکه در صورت نياز بايد فيلمبرداری رابه محلی که آن وسيله درآنجا هست، منتقل کرد.
2. صدابرداری بايد سر صحنه انجام شود. فيلم نبايد هيچ گونه موسيقی داشته باشد، مگراينکه موسيقی در محل در حال پخش باشد.
3. اجازه استفاده از سه پايه و يا هر نوع وسيله حرکتی فيلمبرداری وجود ندارد.
4. فيلم بايد رنگی باشد. نورپردازی و استفاده از نور اضافی ممنوع است.
5. جلوه های بصری و استفاده از هر نوع فيلتر ممنوع است.
6. فيلم نبايد حاوی هيچ گونه صحنه حادثه ای باشد.
7. استفاده از عوامل زمانی و مکانی که با زمان و محل زندگی ما اختلاف دارد ممنوع است.
8. فيلم دگمايی نبايد در قالب يک ژانر خاص مانند وسترن، تاريخی، حادثه ای وغيره بگنجد، زيرا که داستان اين گونه فيلمها غالبا قابل پيش بينی هستند.
9. فيلمبرداری در هر قطع و بر روی هر نوع فيلمی(نگاتيو و ويدئويی) جايز است، ولی برای پخش آن، فقط بايد از فيلم 35 ميلی متری معمولی استفاده کرد و استفاده از پرده عريض ممنوع است.
10. نام کارگردان نبايد در عنوان بندی فيلم گنجانده شود.
تاکنون 31 فيلم به اين سبک در کشور های مختلفی مانند دانمارک، آمريکا، آرژانتين و کره جنوبی ساخته شده است که بيشتر آنها مربوط به دانمارک، محل تولد اين سبک است. از مهمترين اين فيلم ها می توان به جشن( وينتربرگ)، احمقها( فون تريه)، ميفونه (برنده جايزه خرس نقره ای از جشنواره برلين 1999)، انسان حقيقی ،شاه زنده است و داستان عاشقانه اشاره کرد.

.......................................................................................................................................


Monday, May 12

• ديگر کسی از ماکوندو نمي نويسد

گابريل گارسيا مارکز چهره درخشان ادبيات جهان، خالق "صد سال تنهايي"، عشق سالهاي وبا"، "پاييز پدر سالار"، "کسي به سرهنگ نامه نمي نويسد" و چندين اثر جاودانه ديگر، چنان غول سرطان بر پيکر نحيفش چنگ انداخته که ديگر اميدي به رهايي ندارد.
ديگر گرماي سواحل کارائيب در دستان بي رمق مارکز نيست تا قسمتي ديگر از "ماندن برای گفتن" را به روی کاغذ آورد. کتابي که به قلم خود او تصويري ديگر از مارکزي که شايد اينگونه نمي شناختيمش براي ما ساخت. تا 28 سالگي در اين کتاب همراهش بوديم، او در ادامه تا 73 سالگي راه درازي را پيموده اما ديگر اميدي به خلق آن با قلم "گابو" نيست. "سرگذشت يک غريق" شايد هيچگاه به پايان نرسد.
"ساعت شوم" نزديک است اما در اين روزها به زماني جز تاريخ تولد نبايد فکر کرد "آخرين سه شنبه اي که فاخته اي روي درخت غار نغمه سرايي کرده بود"، و البته "شيرين ترين اتفاقات زماني اتفاق مي افتد که انتظارش را نداريد".
"در دور دست در ابتداي جاده باتلاق، در خيابان اصلي ماکوندو تابلويي است که روي آن نوشته شده: خدا وجود دارد."

ماركز برای وداع، نامه اي خطاب به دوستانش نوشته است:

"... اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می كرد كه من عروسكی كهنه ام و تكه كوچكی زندگی به من ارزانی می داشت، احتمالا همه آنچه را كه به فكرم می رسيد نمی گفتم، بلكه به همه چيزهائی كه می گفتم فكر می كردم. اعتبار همه چيز در نظر من، نه در ارزش آنها كه در معنای آنهاست.كمتر می خوابيدم و بيشتر رويا می ديدم، چون می دانستم هر دقيقه كه چشم هايمان را برهم می گذاريم 60 ثانيه نور را از دست می دهيم. هنگامی كه ديگران می ايستند من راه می رفتم و هنگامي كه ديگران مي خوابيدند بيدار مي ماندم. هنگامي كه ديگران صحبت مي كردند گوش مي دادم و از خوردن يك بستني لذت مي بردم ..."


.......................................................................................................................................


Friday, May 9

عصر پنج شنبه مقاله هور را براي سايت خبري گويا ارسال کردم و بعد از سه چهار ساعت در سايت گذاشتند.آفرين به اين سرعت عمل!
فقط متاسفانه کلمات اطراف حروف لاتين جابجا شده(AMAR)، امان از دست اين فونت هاي فارسي و فارسي ساز ها.
.......................................................................................................................................


Thursday, May 8

دوستان تورنتويي پيک روز را ميخونيد يا نه؟ اين مطلب جمعه هفته پيش چاپ شد، از چند گزارش و خبر مختلف جمع آوري کردم. بد چيزي نيست بخونيد حتما.


*و هور چه مظلومانه سوخت
در شرايطي که تمامي اخبار عراق، خاورميانه و حتي جهان به دستگيري سران رژيم عراق، آينده سياسي عراق و وضعيت همسايگانش اختصاص داده شده، به يکي از بزرگترين فجايع زيست محيطي در اين منطقه هيچ توجهي نمي شود.در سال 1991 ميلادي که نيروهاي آمريکا و متحدانش، ارتش عراق را از کويت بيرون راندند و پايه هاي حکومت صدام حسين را به لرزه در آوردند، شيعيان جنوب عراق قيام گسترده اي را برعليه حکومت آغاز کردند. اين شيعيان بيشتر ساکن بصره و مرداب ها جنوب عراق که دراصطلاح محلي "هور " ناميده مي شود، بودند. پس از عدم حمايت نيروهاي آمريکايي و متحدانش از شورش مردم، ارتش عراق با هلي کوپتر به بمباران اين مناطق پرداخت. در سرکوب اين خيزش بين سي تا پنجاه هزار نفر قتل عام شدند و بنابه گزارش سازمان ديده بان حقوق بشر دهها هزار نفر در هور هاي دوردست پناه گرفتند.
خبر تلخ و تکان دهنده بود، حکومت عراق طرحي را براي خشکاندن اين هورها آغاز کرد، ساخت سدهاي خاکي موقت، کانالهاي انحراف آب، زهکشي منطقه، استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي و آتش زدن نيزارها، روش هايي براي از بين بردن طبيعت اين منطقه بود. پس از گذشت بيش از ده سال، نود درصد از بيست هزار کيلومتر مربع مرداب هاي منطقه از بين رفت و خشکانده شد. پيش از آغاز جنگ اخير، نيزارهاي باقيمانده نيز توسط ماموران دولتي به آتش کشيده شد تا از تحرک مخفيانه نيروهاي خارجي در صورت بروز جنگ احتمالي، در لا به لاي ني ها که قامتي دو تا هفت متر داشتند جلوگيري شود.اين منطقه از قديمي ترين زيستگاه هاي تمدن بشري است که قدمتي پنج هزار ساله دارد ، در تورات از اين منطقه به عنوان باغ هاي بهشت گونه عدن نام برده شده است.در سال هاي مياني قرن گذشته، حدود 400 هزار هورنشين در منطقه زندگي مي کردند اما در سال 1991 به 250 هزار نفر کاهش يافته بود و درحال حاضر شايد حدود 15 هزار نفر به طور پراکنده در اين منطقه ساکن هستند. هورنشينان تا پيش از جنگ اول خليج فارس با شيوه هاي سنتي ارتزاق مي کردند، کشت خرما و برنج، نگهداري گاو و گاوميش ، ماهيگيري ، ساخت قايق و خانه با ني عمده فعاليت آنان بود.اين هورها زيستگاه 250 گونه پرنده مانند چنگر ، عروس غاز ، اردک مرمري و 300 گونه ماهي مانند شيربت ، برزم و گتان و گونه هاي گياهي بي شماري مانند لويي، نيلوفر آبي و جانوران بومي متعددي بوده و به عنوان مامني امن براي ده ها هزار پرنده مهاجر محسوب مي شود.خانم اما نيکلسون نماينده انگليس در مجلس اتحاديه اروپايي و رييس بنياد خيريه کمک به هورنشينان و آوارگان عرب (AMAR) اظهار داشت که اگر پس از حکومت صدام، هورها احيا نشود، هورنشيان به تاريخ مي پيوندند و نسل ما مسئول انقراض عمدي يکي از کهن ترين جوامع بشري خواهد بود. به گفته او ،حتي در صورت هدايت مجدد آب به اين مناطق ، امکان احياي بيش از نيمي از مرداب ها وجود نخواهد داشت.
آيا ما از اثرات آن بر محيط زيست منطقه و ايران با خبريم ؟ از برهم خوردن واز ميان رفتن تعادل اکوسيستم وتغيير شرايط هيدرولوژيکي و اقليمي چطور؟ و البته ابعاد اقتصادي آن نيز بماند براي بحثي ديگر.
در سکوتي مطلق فقط گوش به آخرين نفس هاي هور سپرده ايم و يا شايد شعر مولانا را زير لب مي خوانيم:
يک شب آتش در نيستاني فتاد سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد
شعله تا سرگرم کارخويش شد هر نيي شمع مزار خويش شد


.......................................................................................................................................


Wednesday, May 7

خب، بالاخره از امروز وبلاگ نويسي را شروع کردم.راستش از شما چه پنهان از هودر(حسين درخشان) کمک گرفتم. واقعا خيلي خوب توضيح داده ، اگر ايرادي هم مي بينيد به اوستا ربطي نداره شاگرد مشکل داره.
.......................................................................................................................................